انجمن حجتیه
پنج شنبه 88/6/26 2:31 عصر| | نظر
انجمن حجتیه با هدف تعلیم کادرهایی برای دفاع علمی از اسلام و تشیع در برابر چالش الهیاتی بهائیت ایجاد شد. مبلغان بهائی این نظر را تبلیغ میکردند که منجی منتظَر شیعیان ظهور کرده و اسلام با آمدن آئین بهائیت منسوخ شدهاست.
حجتیه به دنبال دفاع از موقعیت شیعه با مراجعه به متون اسلامی و بهائی بود. حساسیت حلبی نسبت به این موضوع از یک تجربه شخصی سرچشمه میگرفت. در دوران طلبگی، او و همشاگردیاش سید عباس علوی توسط یک مبلغ بهایی به آئین بهائی دعوت شده بودند و دوست او به بهائیت گرویده بود. این موضوع زنگ خطری را برای حلبی به صدا درآورد و او با کنارگذاشتن تحصیلات و مطالعات معمول، وقت خود را وقف مطالعه تاریخ و متنهای اصلی بهائیت کرد تا یک پاسخ جامع اسلامی برای مسئله بهائیت بیابد. طرح اولیه حلبی آموزش گروهی از طلبهها برای انجام این وظیفه بود، این امر با مخالفت مقامات مذهبی حوزه علمیه قم روبرو شد. حلبی آنگاه یک گروه داوطلب غیر روحانی متبحر در مباحثه و مناظره را برای این منظور استخدام کرد. این گروه ابتدا به نام انجمن ضد بهائیت و پس از انقلاب به انجمن حجتیه معروف شد.
مراحل اولیه پروژه حلبی در مشهد سپری شد. پیشرفت پروژه در مشهد امیدوارکننده نبود و حدود ? ماه طول کشید تا او بتواند یک دانشجوی جدی را استخدام کرده و آموزش دهد.
تصمیم حلبی برای سفر به تهران موفقیتهای استراتژیکی را برای او به ارمغان آورد. نخستین حلقه شاگردان او از بازاریها و پیشهوران مذهبی تشکیل میشد و آنها توانستند گروهی از دانشآموزان مشتاق و بااستعداد مدارس مذهبی و دبیرستانها را به خدمت گیرند.
عقاید <\/h2>
انجمن حجتیه به شدت مخالف تشکیل حکومت اسلامی و دخالت عالمان دینی در سیاست بود. آنها با تمسک به روایت "رایت"(پرچم) معتقد بودند قبل از امام زمان، هر پرچمی که بلند شود در ضلالت است و به شکست میانجامد. همچنین با تمسک به روایتی از امام صادق تشکیل حکومت خالص را تنها در زمان امام مهدی می دانستند <\/h2>
همچنین آنها معتقد بودند باید گناه و ستم و معصیت به اوج خود برسد تا زمینه قیام آن حضرت فراهم شود. لذا از دید آنها جهاد در دوران غیبت معنا ندارد. [و قایل به تقیه بوده، معتقد بودند که "مبارزه"، هدر دادن نیروهاست. و در عصر غیبت تمام مسئولیتها و وظایف یک انسان مسلمان، را "انتظار" می دانستند. آنها فلسفه را نوعی بدعت و ورود فلسفه یونان را به اسلام از طرحهای استعماری میدانستند. آنها معتقد بودند هر گونه مبارزه با استعمار و استبداد نه تنها سودی ندارد بلکه مایه نیرومندی و پیشرفت دشمنان خواهد شدو پیوسته این اندیشه را پراکنده میساختند که مبارزه با زورمندان و قدرتهای جهانی ویژه مهدی است و قرآن با صدای رسا اعلام میدارد که خود را به دست خویش هلاک نکنید. آنها خود را از علما و فقها، اسلام شناستر، آگاهتر، عالمتر و دلسوزتر برای اسلام میدانستند.و معتقد بودند، رهبر و ولی و حاکم جامعه فقط باید معصوم باشد، و عدالت تنها کافی نیست، عصمت هم میخواهد. سه اصل اساسی آنها در زمان شاه چنین بود: 1. خودداری از تعرض به شاه؛ 2. خودداری از تعرض به آمریکا و اسراییل؛ 3. خودداری از تعرض به مسایل سیاسی.<\/h2>
ساختار <\/h2>
در اواخر دهه انقلاب نسل دوم نوآموزان حجتیه وارد دانشگاهها شدند و در پی مدرنیزه و استاندارد کردن مدیریت انجمن برآمدند. به این ترتیب ابتدای دهه انقلاب شاهد اصلاحات سازمانی در داخل انجمن بود که به تخصصی شدن و تقسیم کار در انجمن منجر شد. افراد پس از آموزشهای پایهای در مورد تشیع، تاریخ بهائیت و الهیات جذب گروههای عملیاتی تخصصی میشدند. این گروهها عبارت بودند از:<\/h2>
گروه ارشاد که مسئولیت بحث با مبلغان بهایی، دعوت بهائیان به اسلام و خنثیسازی تأثیرات فعالیتهای مبلغان بهایی را بر عهده داشت.<\/h2>
گروه تدریس و گروه نگارش که به استانداردسازی درجات و متنهای آموزشی میپرداختند. متنهای آموزشی حجتیه به صورت تایپ شده و پلی کپی به کلاسهای انجمن ارسال میشد. کلاسهایی که هر هفته در خانههای شخصی اعضا در سراسر کشور برگزار میشد. این جزوات تا یک هفته پس از توزیع بازیافت میشدند، در نتیجه برای بررسی تاریخ انجمن چیزی از آنها در دست نیست. به شاگردان نیز آموزش داده میشد که نباید جزوات را به دیگران نشان داده یا در مورد آنها با دیگران بحث کنند.<\/h2>
گروه سخنرانی تجمعهای هفتگی همگانی را در مکانهای مختلف سازمان میداد که سخنرانان آموزش دیده حجتیه در آنها به به بحث در مورد الهیات شیعی، انتقاد از نگرشهای بهایی و پاسخ به سؤالات میپرداختند. گروه تحقیق بازوی اطلاعاتی انجمن بود و در سه واحد عملیاتی جداگانه به عنوان ستون پنجم انجمن در بهائیت فعالیت میکرد و توانست با شکیبایی و به آرامی در سلسله مراتب مقامات بهائی نفوذ کند. به این ترتیب بدون آن که بهائیان متوجه شوند، تعدادی از اعضای حجتیه از برجسته ترین مبلغان بهایی شدند.<\/h2>
واحدهای خدماتی کوچکتری نیز در حجتیه وجود داشت. برای مثال اداره تماس با کشورهای خارجی، اداره کتابخانهها و بایگانی و اداره انتشارات.<\/h2>
متخصصان ارشد انجمن در هر یک از این گروهها در اصطلاح اعضای حجتیه با القاب مبارز، سخنران، مدرس و محقق مشخص میشدند. بیشتر اعضای اصلی حجتیه در جلسات هفتگی حداقل دو تا از وظایف ذکر شده را انجام میدادند. واکنش بهائیان به ظهور حجتیه اتخاذ یک وضعیت تدافعی و محتاطانه و خودداری از بحثها و رودرروییهای علنی بود. این پاسخ اعضای حجتیه را از مؤثر بودن رویکرد خود مطمئن کرد و تشویقی برای ادامه فعالیت آنها بود. سازمان به طور مداوم رشد میکرد و در ابتدای دهه در سراسر ایران و تعدادی از کشورهای همسایه مانند
پاکستان و هند گسترش یافت. در بخشهایی از ایران وسعت حجتیه توازنی با میزان تهدید بهائیت نداشت و این امر خشم و حسادت سازمانهای دیگر اسلامی را برانگیخت که قصد داشتند از موفقیتهای حجتیه الگو برداری کنند و یا برای استفاده از منبع اصلی عضوگیری حجتیه یعنی جوانان مذهبی مستعد با این انجمن در حال رقابت بودند.<\/h2>
از ابتدای دهه بسیاری از نخبگان آینده
انقلاب اسلامی از آموزشهای حجتیه بهرهمند شدند، معمولا به عنوان یک مرحله مقطعی در دوران رشد ایدئولوژیکیشان، در برنامههای عملی و آموزشی که توسط حجتیه ترتیب داده میشد. علاوه بر اهداف مشخص و تعریف شده حجتیه، حس فداکاری، تعهد و وفاداری همانند نوعی تعصب فرقهای نسل بعدی اعضای حجتیه را ترغیب میکرد. انجمن حجتیه در کنار مدرسه علوی علیاصغر کرباسچیان نشانگر تلاش اسلام شیعی سنتی برای خوگیری با دنیای مدرن پیرامون بودند و با بهرهگیری از منابعشان برای ترویج جهان بینی خود میکوشیدند.<\/h2>
جالب آنکه حجتیه در تلاش برای مقابله با بهائیت برخی از ویژگیهای بهائیان را تقلید کرد. مانند فعالیت محرمانه با مقید بودن به کارایی بوروکراسی ناشی از آن و دستیابی به ادبیات اصلی آن، ماهیت طبقاتی غیر مذهبی سازمان و استفاده از وسایل مدرن ارتباط جمعی. برای مثال مدتها پیش از افتتاح
حسینیه ارشاد نخستین سالن سخنرانی اسلامی مدرن در شمال تهران، حجتیه با برگزاری تجمعات عمومی نخستین سازمان اسلامی بود که منبر و قالی را با تریبون و صندلی عوض کرد. اعضای حجتیه برخلاف برادران مذهبی سنتی خود آراسته و مرتب بودند تا در دنیای آموزشی و حرفهای سکولار موفق باشند.<\/h2>
حجتیه به رهبری محمود حلبی توانست اجازه دریافت و استفاده از بخشی از
عشریهها (سهم امام) را از مراجع تقلید شیعه کسب کند.<\/h2>
فعالیت حجتیه از روزهای اول شکلگیری توجه
سازمان امنیتی رژیم پهلوی را برانگیخته بود. بر اساس اسنادی که پس از انقلاب منتشر شد، رهبری حجتیه تحت فشار قرار گرفته بود تا انجمن را به طور رسمی به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خیریه با نام «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» ثبت کند و قول دهد که از فعالیت سیاسی خودداری کند. تعهد اخیر پس از انقلاب نیز صورت گرفت.<\/h2>
پس از انقلاب <\/h2>
انقلاب اسلامی حجتیه را غافلگیر کرد. واکنش آغازین رهبری نسبت به انقلاب با بدگمانی و بدبینی همراه بود. این موضوع باعث ریزش بسیاری از نیروهای سازمان شد. با پیروزی انقلاب حجتیه به رهبری حلبی درصدد آشتیجویی با رهبری انقلاب برآمد اما مورد استقبال قرار نگرفت. امام
خمینی که پیش از این انجمن را تأیید کرده بود، اجازه? انتقاد علنی از ماهیت غیر سیاسی و گرایش محافظهکارانه انجمن در تفسیر اسلام را داد. نهایتا، پنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی خمینی در اشارهای تلویحی به انجمن آنها را به سرکوب خشونتبار تهدید کرد. پاسخ حلبی تعلیق کامل تمام فعالیتهای انجمن بود. بیانیه کوتاه حلبی که انحلال حجتیه را اعلام میکرد در ? فروردین ???? در روزنامهها به چاپ رسید. پس از آن جنبشی برای تصفیه وابستگان به حجتیه از نهادهای آموزشی، دانشگاهی و سیاستگذاری در سراسر ایران ایجاد شد.<\/h2>
دشمنی حلبی و خمینی به اختلاف آشکار آنان در مورد مفهوم
موعودگرایی در اسلام (مهدویت) بازمیگشت. تفسیر کاملا محافظهکارانه حجتیه از موعودگرایی را میتوان مشابه جهانبینی پیشاهزارهای در دنیای یهودی مسیحی دانست. آنها در حالیکه از تمرین زاهدانه و مشتاقانه انتظار ظهور منجی دفاع میکردند، انقلاب عملی برای تعجیل در ظهور مهدی یا هر اقدامی در جهت ساختن آرمانشهر نوید داده شده اسلامی را در غیاب شخص منتظَر نفی میکردند. از سوی دیگر فعالیت انقلابی امام خمینی گرایش پساهزارهای در مسیحیت و یهودیت را به ذهن متبادر میکند که از برعهده گرفتن نقش فعال در ایجاد جامعه عادل اسلامی پیش از ظهور مهدی دفاع میکند تا زمینه آمدن او را فراهم آورد. در این زمینه میتوان به رویدادی اشاره کرد که به خوبی این تمایز یاد شده را نشان میدهد: در ماههای آغازین پس از انقلاب، تجمع وابستگان حجتیه با شعار «مهدی بیا مهدی بیا» برگزار شد. در پاسخ هواداران امام خمینی در تجمعات خود این شعار را ساختند: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی، خمینی رو نگهدار».<\/h2>
در سالهای پس از پایان فعالیتهای حجتیه، در مورد منشأ، ماهیت و اهداف انجمن بحثهایی مطرح میشود که بسیاری از اوقات بیدقت و جانبدارانه هستند. منتقدان نامنصف در هر دو جناح چپ و راست با پراکندن افسانهها و
تئوریهای توطئه در مورد حجتیه به جا انداختن دیدگاهی اغراق آمیز و تحریف شده از میزان تأثیرگذاری و برنامههای حجتیه کمک کردند. سازمانها و اشخاص هوادار امام خمینی از جمله سپاه پاسداران و صادق خلخالی بارها به زنده بودن خط فکری جحتیه اشاره کره و آن را تهدیدی جدی برای نهضت انقلابی میدانستند. منتقدان سکولار از جمله حزب توده و متحدان ایدئولوژیک آن نیز مدعی بودند که با وجود سقوط آشکار محبوبیت حجتیه، آنها همچنان دلال واقعی قدرت در پشت صحنه هستند. آنها از واژه حجتیه به عنوان لقب هر آن که از نظر آنها مرتجع، مستبد و بورژوا به نظر میرسید استفاده میکردند و آن را عامل امپریالیسم در ایران پسا انقلابی میدانستند.<\/h2>
انجمن حجتیه ایجاد
حکومت اسلامی را تنها با حضور مهدی، امام دوازدهم شیعیان، میسر میدانست و همچنین نظریه ولایت مطلقه فقیه را مردود میدانست و بیان میکرد که ولایت مطلقه فقط به امام معصوم تعلق دارد به همین علت بین اعضاء انجمن و افرادی که به ولایت مطلقه معتقد بودند اختلافهای زیادی وجود داشت. البته انجمن به ولایت فقیه اعتقاد داشت و از مراجع تقلید تبعیت میکرد و تنها بحثش، در حدود اختیارات فقیه بود و نه اصل آن.<\/h2>
با بالا گرفتن اختلاف میان انجمن حجتیه و پارهای از ارگانها و نهادها،
آیت الله روحالله خمینی در یک سخنرانی در سال ???? خواهان انحلال انجمن حجتیه شد امام در پیامی که به «منشور روحانیت» معروف بود نوشت:<\/h2>
«... دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند!»
انجمن حجتیه در کنار کارهای تبلیغاتی خود بر ضد
بهاییت، به نقد عقاید آنها هم میپرداخت. این نقدها به گونههای مختلف و با در اختیار گذاشتن آنها در اختیار دیگران انتشار مییافته. محمد باقر نجفی در کتاب بهاییان خود از شیخ محمود حلبی بابت در اختیار گذاشتن اسناد ضد بهاییت تشکر کردهاست. <\/h2>
پس از ارتحال امام
خمینی در سال ???? و بازتر شدن فضای فرهنگی ایران، بار دیگر فعالیتهای این گروه آغاز شد. سالهای ابتدایی دهه ?? به تربیت نیروهای جدید این گروه گذشت و در اواخر دهه? ?? شمسی، با اشاره مراجع تقلید و با توجه به فعالیت گروههای مختلف ضد شیعی (نظیر وهابیت و شکل گیری دوباره تشکیلات بهاییت در ایران) و تبلیغ اعتقادات این فرقهها علیه تشیع، فعالیت خود را گسترش داد.<\/h2>
منبع:ویکی پدیا<\/h2>
همچنین آنها معتقد بودند باید گناه و ستم و معصیت به اوج خود برسد تا زمینه قیام آن حضرت فراهم شود. لذا از دید آنها جهاد در دوران غیبت معنا ندارد. [و قایل به تقیه بوده، معتقد بودند که "مبارزه"، هدر دادن نیروهاست. و در عصر غیبت تمام مسئولیتها و وظایف یک انسان مسلمان، را "انتظار" می دانستند. آنها فلسفه را نوعی بدعت و ورود فلسفه یونان را به اسلام از طرحهای استعماری میدانستند. آنها معتقد بودند هر گونه مبارزه با استعمار و استبداد نه تنها سودی ندارد بلکه مایه نیرومندی و پیشرفت دشمنان خواهد شدو پیوسته این اندیشه را پراکنده میساختند که مبارزه با زورمندان و قدرتهای جهانی ویژه مهدی است و قرآن با صدای رسا اعلام میدارد که خود را به دست خویش هلاک نکنید. آنها خود را از علما و فقها، اسلام شناستر، آگاهتر، عالمتر و دلسوزتر برای اسلام میدانستند.و معتقد بودند، رهبر و ولی و حاکم جامعه فقط باید معصوم باشد، و عدالت تنها کافی نیست، عصمت هم میخواهد. سه اصل اساسی آنها در زمان شاه چنین بود: 1. خودداری از تعرض به شاه؛ 2. خودداری از تعرض به آمریکا و اسراییل؛ 3. خودداری از تعرض به مسایل سیاسی.<\/h2>
ساختار <\/h2>
در اواخر دهه انقلاب نسل دوم نوآموزان حجتیه وارد دانشگاهها شدند و در پی مدرنیزه و استاندارد کردن مدیریت انجمن برآمدند. به این ترتیب ابتدای دهه انقلاب شاهد اصلاحات سازمانی در داخل انجمن بود که به تخصصی شدن و تقسیم کار در انجمن منجر شد. افراد پس از آموزشهای پایهای در مورد تشیع، تاریخ بهائیت و الهیات جذب گروههای عملیاتی تخصصی میشدند. این گروهها عبارت بودند از:<\/h2>
گروه ارشاد که مسئولیت بحث با مبلغان بهایی، دعوت بهائیان به اسلام و خنثیسازی تأثیرات فعالیتهای مبلغان بهایی را بر عهده داشت.<\/h2>
گروه تدریس و گروه نگارش که به استانداردسازی درجات و متنهای آموزشی میپرداختند. متنهای آموزشی حجتیه به صورت تایپ شده و پلی کپی به کلاسهای انجمن ارسال میشد. کلاسهایی که هر هفته در خانههای شخصی اعضا در سراسر کشور برگزار میشد. این جزوات تا یک هفته پس از توزیع بازیافت میشدند، در نتیجه برای بررسی تاریخ انجمن چیزی از آنها در دست نیست. به شاگردان نیز آموزش داده میشد که نباید جزوات را به دیگران نشان داده یا در مورد آنها با دیگران بحث کنند.<\/h2>
گروه سخنرانی تجمعهای هفتگی همگانی را در مکانهای مختلف سازمان میداد که سخنرانان آموزش دیده حجتیه در آنها به به بحث در مورد الهیات شیعی، انتقاد از نگرشهای بهایی و پاسخ به سؤالات میپرداختند. گروه تحقیق بازوی اطلاعاتی انجمن بود و در سه واحد عملیاتی جداگانه به عنوان ستون پنجم انجمن در بهائیت فعالیت میکرد و توانست با شکیبایی و به آرامی در سلسله مراتب مقامات بهائی نفوذ کند. به این ترتیب بدون آن که بهائیان متوجه شوند، تعدادی از اعضای حجتیه از برجسته ترین مبلغان بهایی شدند.<\/h2>
واحدهای خدماتی کوچکتری نیز در حجتیه وجود داشت. برای مثال اداره تماس با کشورهای خارجی، اداره کتابخانهها و بایگانی و اداره انتشارات.<\/h2>
متخصصان ارشد انجمن در هر یک از این گروهها در اصطلاح اعضای حجتیه با القاب مبارز، سخنران، مدرس و محقق مشخص میشدند. بیشتر اعضای اصلی حجتیه در جلسات هفتگی حداقل دو تا از وظایف ذکر شده را انجام میدادند. واکنش بهائیان به ظهور حجتیه اتخاذ یک وضعیت تدافعی و محتاطانه و خودداری از بحثها و رودرروییهای علنی بود. این پاسخ اعضای حجتیه را از مؤثر بودن رویکرد خود مطمئن کرد و تشویقی برای ادامه فعالیت آنها بود. سازمان به طور مداوم رشد میکرد و در ابتدای دهه در سراسر ایران و تعدادی از کشورهای همسایه مانند
پاکستان و هند گسترش یافت. در بخشهایی از ایران وسعت حجتیه توازنی با میزان تهدید بهائیت نداشت و این امر خشم و حسادت سازمانهای دیگر اسلامی را برانگیخت که قصد داشتند از موفقیتهای حجتیه الگو برداری کنند و یا برای استفاده از منبع اصلی عضوگیری حجتیه یعنی جوانان مذهبی مستعد با این انجمن در حال رقابت بودند.<\/h2>
از ابتدای دهه بسیاری از نخبگان آینده
انقلاب اسلامی از آموزشهای حجتیه بهرهمند شدند، معمولا به عنوان یک مرحله مقطعی در دوران رشد ایدئولوژیکیشان، در برنامههای عملی و آموزشی که توسط حجتیه ترتیب داده میشد. علاوه بر اهداف مشخص و تعریف شده حجتیه، حس فداکاری، تعهد و وفاداری همانند نوعی تعصب فرقهای نسل بعدی اعضای حجتیه را ترغیب میکرد. انجمن حجتیه در کنار مدرسه علوی علیاصغر کرباسچیان نشانگر تلاش اسلام شیعی سنتی برای خوگیری با دنیای مدرن پیرامون بودند و با بهرهگیری از منابعشان برای ترویج جهان بینی خود میکوشیدند.<\/h2>
جالب آنکه حجتیه در تلاش برای مقابله با بهائیت برخی از ویژگیهای بهائیان را تقلید کرد. مانند فعالیت محرمانه با مقید بودن به کارایی بوروکراسی ناشی از آن و دستیابی به ادبیات اصلی آن، ماهیت طبقاتی غیر مذهبی سازمان و استفاده از وسایل مدرن ارتباط جمعی. برای مثال مدتها پیش از افتتاح
حسینیه ارشاد نخستین سالن سخنرانی اسلامی مدرن در شمال تهران، حجتیه با برگزاری تجمعات عمومی نخستین سازمان اسلامی بود که منبر و قالی را با تریبون و صندلی عوض کرد. اعضای حجتیه برخلاف برادران مذهبی سنتی خود آراسته و مرتب بودند تا در دنیای آموزشی و حرفهای سکولار موفق باشند.<\/h2>
حجتیه به رهبری محمود حلبی توانست اجازه دریافت و استفاده از بخشی از
عشریهها (سهم امام) را از مراجع تقلید شیعه کسب کند.<\/h2>
فعالیت حجتیه از روزهای اول شکلگیری توجه
سازمان امنیتی رژیم پهلوی را برانگیخته بود. بر اساس اسنادی که پس از انقلاب منتشر شد، رهبری حجتیه تحت فشار قرار گرفته بود تا انجمن را به طور رسمی به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خیریه با نام «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» ثبت کند و قول دهد که از فعالیت سیاسی خودداری کند. تعهد اخیر پس از انقلاب نیز صورت گرفت.<\/h2>
پس از انقلاب <\/h2>
انقلاب اسلامی حجتیه را غافلگیر کرد. واکنش آغازین رهبری نسبت به انقلاب با بدگمانی و بدبینی همراه بود. این موضوع باعث ریزش بسیاری از نیروهای سازمان شد. با پیروزی انقلاب حجتیه به رهبری حلبی درصدد آشتیجویی با رهبری انقلاب برآمد اما مورد استقبال قرار نگرفت. امام
خمینی که پیش از این انجمن را تأیید کرده بود، اجازه? انتقاد علنی از ماهیت غیر سیاسی و گرایش محافظهکارانه انجمن در تفسیر اسلام را داد. نهایتا، پنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی خمینی در اشارهای تلویحی به انجمن آنها را به سرکوب خشونتبار تهدید کرد. پاسخ حلبی تعلیق کامل تمام فعالیتهای انجمن بود. بیانیه کوتاه حلبی که انحلال حجتیه را اعلام میکرد در ? فروردین ???? در روزنامهها به چاپ رسید. پس از آن جنبشی برای تصفیه وابستگان به حجتیه از نهادهای آموزشی، دانشگاهی و سیاستگذاری در سراسر ایران ایجاد شد.<\/h2>
دشمنی حلبی و خمینی به اختلاف آشکار آنان در مورد مفهوم
موعودگرایی در اسلام (مهدویت) بازمیگشت. تفسیر کاملا محافظهکارانه حجتیه از موعودگرایی را میتوان مشابه جهانبینی پیشاهزارهای در دنیای یهودی مسیحی دانست. آنها در حالیکه از تمرین زاهدانه و مشتاقانه انتظار ظهور منجی دفاع میکردند، انقلاب عملی برای تعجیل در ظهور مهدی یا هر اقدامی در جهت ساختن آرمانشهر نوید داده شده اسلامی را در غیاب شخص منتظَر نفی میکردند. از سوی دیگر فعالیت انقلابی امام خمینی گرایش پساهزارهای در مسیحیت و یهودیت را به ذهن متبادر میکند که از برعهده گرفتن نقش فعال در ایجاد جامعه عادل اسلامی پیش از ظهور مهدی دفاع میکند تا زمینه آمدن او را فراهم آورد. در این زمینه میتوان به رویدادی اشاره کرد که به خوبی این تمایز یاد شده را نشان میدهد: در ماههای آغازین پس از انقلاب، تجمع وابستگان حجتیه با شعار «مهدی بیا مهدی بیا» برگزار شد. در پاسخ هواداران امام خمینی در تجمعات خود این شعار را ساختند: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی، خمینی رو نگهدار».<\/h2>
در سالهای پس از پایان فعالیتهای حجتیه، در مورد منشأ، ماهیت و اهداف انجمن بحثهایی مطرح میشود که بسیاری از اوقات بیدقت و جانبدارانه هستند. منتقدان نامنصف در هر دو جناح چپ و راست با پراکندن افسانهها و
تئوریهای توطئه در مورد حجتیه به جا انداختن دیدگاهی اغراق آمیز و تحریف شده از میزان تأثیرگذاری و برنامههای حجتیه کمک کردند. سازمانها و اشخاص هوادار امام خمینی از جمله سپاه پاسداران و صادق خلخالی بارها به زنده بودن خط فکری جحتیه اشاره کره و آن را تهدیدی جدی برای نهضت انقلابی میدانستند. منتقدان سکولار از جمله حزب توده و متحدان ایدئولوژیک آن نیز مدعی بودند که با وجود سقوط آشکار محبوبیت حجتیه، آنها همچنان دلال واقعی قدرت در پشت صحنه هستند. آنها از واژه حجتیه به عنوان لقب هر آن که از نظر آنها مرتجع، مستبد و بورژوا به نظر میرسید استفاده میکردند و آن را عامل امپریالیسم در ایران پسا انقلابی میدانستند.<\/h2>
انجمن حجتیه ایجاد
حکومت اسلامی را تنها با حضور مهدی، امام دوازدهم شیعیان، میسر میدانست و همچنین نظریه ولایت مطلقه فقیه را مردود میدانست و بیان میکرد که ولایت مطلقه فقط به امام معصوم تعلق دارد به همین علت بین اعضاء انجمن و افرادی که به ولایت مطلقه معتقد بودند اختلافهای زیادی وجود داشت. البته انجمن به ولایت فقیه اعتقاد داشت و از مراجع تقلید تبعیت میکرد و تنها بحثش، در حدود اختیارات فقیه بود و نه اصل آن.<\/h2>
با بالا گرفتن اختلاف میان انجمن حجتیه و پارهای از ارگانها و نهادها،
آیت الله روحالله خمینی در یک سخنرانی در سال ???? خواهان انحلال انجمن حجتیه شد امام در پیامی که به «منشور روحانیت» معروف بود نوشت:<\/h2>
«... دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند!»
انجمن حجتیه در کنار کارهای تبلیغاتی خود بر ضد
بهاییت، به نقد عقاید آنها هم میپرداخت. این نقدها به گونههای مختلف و با در اختیار گذاشتن آنها در اختیار دیگران انتشار مییافته. محمد باقر نجفی در کتاب بهاییان خود از شیخ محمود حلبی بابت در اختیار گذاشتن اسناد ضد بهاییت تشکر کردهاست. <\/h2>
پس از ارتحال امام
خمینی در سال ???? و بازتر شدن فضای فرهنگی ایران، بار دیگر فعالیتهای این گروه آغاز شد. سالهای ابتدایی دهه ?? به تربیت نیروهای جدید این گروه گذشت و در اواخر دهه? ?? شمسی، با اشاره مراجع تقلید و با توجه به فعالیت گروههای مختلف ضد شیعی (نظیر وهابیت و شکل گیری دوباره تشکیلات بهاییت در ایران) و تبلیغ اعتقادات این فرقهها علیه تشیع، فعالیت خود را گسترش داد.<\/h2>
منبع:ویکی پدیا<\/h2>
در اواخر دهه انقلاب نسل دوم نوآموزان حجتیه وارد دانشگاهها شدند و در پی مدرنیزه و استاندارد کردن مدیریت انجمن برآمدند. به این ترتیب ابتدای دهه انقلاب شاهد اصلاحات سازمانی در داخل انجمن بود که به تخصصی شدن و تقسیم کار در انجمن منجر شد. افراد پس از آموزشهای پایهای در مورد تشیع، تاریخ بهائیت و الهیات جذب گروههای عملیاتی تخصصی میشدند. این گروهها عبارت بودند از:<\/h2>
گروه ارشاد که مسئولیت بحث با مبلغان بهایی، دعوت بهائیان به اسلام و خنثیسازی تأثیرات فعالیتهای مبلغان بهایی را بر عهده داشت.<\/h2>
گروه تدریس و گروه نگارش که به استانداردسازی درجات و متنهای آموزشی میپرداختند. متنهای آموزشی حجتیه به صورت تایپ شده و پلی کپی به کلاسهای انجمن ارسال میشد. کلاسهایی که هر هفته در خانههای شخصی اعضا در سراسر کشور برگزار میشد. این جزوات تا یک هفته پس از توزیع بازیافت میشدند، در نتیجه برای بررسی تاریخ انجمن چیزی از آنها در دست نیست. به شاگردان نیز آموزش داده میشد که نباید جزوات را به دیگران نشان داده یا در مورد آنها با دیگران بحث کنند.<\/h2>
گروه سخنرانی تجمعهای هفتگی همگانی را در مکانهای مختلف سازمان میداد که سخنرانان آموزش دیده حجتیه در آنها به به بحث در مورد الهیات شیعی، انتقاد از نگرشهای بهایی و پاسخ به سؤالات میپرداختند. گروه تحقیق بازوی اطلاعاتی انجمن بود و در سه واحد عملیاتی جداگانه به عنوان ستون پنجم انجمن در بهائیت فعالیت میکرد و توانست با شکیبایی و به آرامی در سلسله مراتب مقامات بهائی نفوذ کند. به این ترتیب بدون آن که بهائیان متوجه شوند، تعدادی از اعضای حجتیه از برجسته ترین مبلغان بهایی شدند.<\/h2>
واحدهای خدماتی کوچکتری نیز در حجتیه وجود داشت. برای مثال اداره تماس با کشورهای خارجی، اداره کتابخانهها و بایگانی و اداره انتشارات.<\/h2>
متخصصان ارشد انجمن در هر یک از این گروهها در اصطلاح اعضای حجتیه با القاب مبارز، سخنران، مدرس و محقق مشخص میشدند. بیشتر اعضای اصلی حجتیه در جلسات هفتگی حداقل دو تا از وظایف ذکر شده را انجام میدادند. واکنش بهائیان به ظهور حجتیه اتخاذ یک وضعیت تدافعی و محتاطانه و خودداری از بحثها و رودرروییهای علنی بود. این پاسخ اعضای حجتیه را از مؤثر بودن رویکرد خود مطمئن کرد و تشویقی برای ادامه فعالیت آنها بود. سازمان به طور مداوم رشد میکرد و در ابتدای دهه در سراسر ایران و تعدادی از کشورهای همسایه مانند
پاکستان و هند گسترش یافت. در بخشهایی از ایران وسعت حجتیه توازنی با میزان تهدید بهائیت نداشت و این امر خشم و حسادت سازمانهای دیگر اسلامی را برانگیخت که قصد داشتند از موفقیتهای حجتیه الگو برداری کنند و یا برای استفاده از منبع اصلی عضوگیری حجتیه یعنی جوانان مذهبی مستعد با این انجمن در حال رقابت بودند.<\/h2>
از ابتدای دهه بسیاری از نخبگان آینده
انقلاب اسلامی از آموزشهای حجتیه بهرهمند شدند، معمولا به عنوان یک مرحله مقطعی در دوران رشد ایدئولوژیکیشان، در برنامههای عملی و آموزشی که توسط حجتیه ترتیب داده میشد. علاوه بر اهداف مشخص و تعریف شده حجتیه، حس فداکاری، تعهد و وفاداری همانند نوعی تعصب فرقهای نسل بعدی اعضای حجتیه را ترغیب میکرد. انجمن حجتیه در کنار مدرسه علوی علیاصغر کرباسچیان نشانگر تلاش اسلام شیعی سنتی برای خوگیری با دنیای مدرن پیرامون بودند و با بهرهگیری از منابعشان برای ترویج جهان بینی خود میکوشیدند.<\/h2>
جالب آنکه حجتیه در تلاش برای مقابله با بهائیت برخی از ویژگیهای بهائیان را تقلید کرد. مانند فعالیت محرمانه با مقید بودن به کارایی بوروکراسی ناشی از آن و دستیابی به ادبیات اصلی آن، ماهیت طبقاتی غیر مذهبی سازمان و استفاده از وسایل مدرن ارتباط جمعی. برای مثال مدتها پیش از افتتاح
حسینیه ارشاد نخستین سالن سخنرانی اسلامی مدرن در شمال تهران، حجتیه با برگزاری تجمعات عمومی نخستین سازمان اسلامی بود که منبر و قالی را با تریبون و صندلی عوض کرد. اعضای حجتیه برخلاف برادران مذهبی سنتی خود آراسته و مرتب بودند تا در دنیای آموزشی و حرفهای سکولار موفق باشند.<\/h2>
حجتیه به رهبری محمود حلبی توانست اجازه دریافت و استفاده از بخشی از
عشریهها (سهم امام) را از مراجع تقلید شیعه کسب کند.<\/h2>
فعالیت حجتیه از روزهای اول شکلگیری توجه
سازمان امنیتی رژیم پهلوی را برانگیخته بود. بر اساس اسنادی که پس از انقلاب منتشر شد، رهبری حجتیه تحت فشار قرار گرفته بود تا انجمن را به طور رسمی به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خیریه با نام «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» ثبت کند و قول دهد که از فعالیت سیاسی خودداری کند. تعهد اخیر پس از انقلاب نیز صورت گرفت.<\/h2>
پس از انقلاب <\/h2>
انقلاب اسلامی حجتیه را غافلگیر کرد. واکنش آغازین رهبری نسبت به انقلاب با بدگمانی و بدبینی همراه بود. این موضوع باعث ریزش بسیاری از نیروهای سازمان شد. با پیروزی انقلاب حجتیه به رهبری حلبی درصدد آشتیجویی با رهبری انقلاب برآمد اما مورد استقبال قرار نگرفت. امام
خمینی که پیش از این انجمن را تأیید کرده بود، اجازه? انتقاد علنی از ماهیت غیر سیاسی و گرایش محافظهکارانه انجمن در تفسیر اسلام را داد. نهایتا، پنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی خمینی در اشارهای تلویحی به انجمن آنها را به سرکوب خشونتبار تهدید کرد. پاسخ حلبی تعلیق کامل تمام فعالیتهای انجمن بود. بیانیه کوتاه حلبی که انحلال حجتیه را اعلام میکرد در ? فروردین ???? در روزنامهها به چاپ رسید. پس از آن جنبشی برای تصفیه وابستگان به حجتیه از نهادهای آموزشی، دانشگاهی و سیاستگذاری در سراسر ایران ایجاد شد.<\/h2>
دشمنی حلبی و خمینی به اختلاف آشکار آنان در مورد مفهوم
موعودگرایی در اسلام (مهدویت) بازمیگشت. تفسیر کاملا محافظهکارانه حجتیه از موعودگرایی را میتوان مشابه جهانبینی پیشاهزارهای در دنیای یهودی مسیحی دانست. آنها در حالیکه از تمرین زاهدانه و مشتاقانه انتظار ظهور منجی دفاع میکردند، انقلاب عملی برای تعجیل در ظهور مهدی یا هر اقدامی در جهت ساختن آرمانشهر نوید داده شده اسلامی را در غیاب شخص منتظَر نفی میکردند. از سوی دیگر فعالیت انقلابی امام خمینی گرایش پساهزارهای در مسیحیت و یهودیت را به ذهن متبادر میکند که از برعهده گرفتن نقش فعال در ایجاد جامعه عادل اسلامی پیش از ظهور مهدی دفاع میکند تا زمینه آمدن او را فراهم آورد. در این زمینه میتوان به رویدادی اشاره کرد که به خوبی این تمایز یاد شده را نشان میدهد: در ماههای آغازین پس از انقلاب، تجمع وابستگان حجتیه با شعار «مهدی بیا مهدی بیا» برگزار شد. در پاسخ هواداران امام خمینی در تجمعات خود این شعار را ساختند: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی، خمینی رو نگهدار».<\/h2>
در سالهای پس از پایان فعالیتهای حجتیه، در مورد منشأ، ماهیت و اهداف انجمن بحثهایی مطرح میشود که بسیاری از اوقات بیدقت و جانبدارانه هستند. منتقدان نامنصف در هر دو جناح چپ و راست با پراکندن افسانهها و
تئوریهای توطئه در مورد حجتیه به جا انداختن دیدگاهی اغراق آمیز و تحریف شده از میزان تأثیرگذاری و برنامههای حجتیه کمک کردند. سازمانها و اشخاص هوادار امام خمینی از جمله سپاه پاسداران و صادق خلخالی بارها به زنده بودن خط فکری جحتیه اشاره کره و آن را تهدیدی جدی برای نهضت انقلابی میدانستند. منتقدان سکولار از جمله حزب توده و متحدان ایدئولوژیک آن نیز مدعی بودند که با وجود سقوط آشکار محبوبیت حجتیه، آنها همچنان دلال واقعی قدرت در پشت صحنه هستند. آنها از واژه حجتیه به عنوان لقب هر آن که از نظر آنها مرتجع، مستبد و بورژوا به نظر میرسید استفاده میکردند و آن را عامل امپریالیسم در ایران پسا انقلابی میدانستند.<\/h2>
انجمن حجتیه ایجاد
حکومت اسلامی را تنها با حضور مهدی، امام دوازدهم شیعیان، میسر میدانست و همچنین نظریه ولایت مطلقه فقیه را مردود میدانست و بیان میکرد که ولایت مطلقه فقط به امام معصوم تعلق دارد به همین علت بین اعضاء انجمن و افرادی که به ولایت مطلقه معتقد بودند اختلافهای زیادی وجود داشت. البته انجمن به ولایت فقیه اعتقاد داشت و از مراجع تقلید تبعیت میکرد و تنها بحثش، در حدود اختیارات فقیه بود و نه اصل آن.<\/h2>
با بالا گرفتن اختلاف میان انجمن حجتیه و پارهای از ارگانها و نهادها،
آیت الله روحالله خمینی در یک سخنرانی در سال ???? خواهان انحلال انجمن حجتیه شد امام در پیامی که به «منشور روحانیت» معروف بود نوشت:<\/h2>
«... دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند!»
انجمن حجتیه در کنار کارهای تبلیغاتی خود بر ضد
بهاییت، به نقد عقاید آنها هم میپرداخت. این نقدها به گونههای مختلف و با در اختیار گذاشتن آنها در اختیار دیگران انتشار مییافته. محمد باقر نجفی در کتاب بهاییان خود از شیخ محمود حلبی بابت در اختیار گذاشتن اسناد ضد بهاییت تشکر کردهاست. <\/h2>
پس از ارتحال امام
خمینی در سال ???? و بازتر شدن فضای فرهنگی ایران، بار دیگر فعالیتهای این گروه آغاز شد. سالهای ابتدایی دهه ?? به تربیت نیروهای جدید این گروه گذشت و در اواخر دهه? ?? شمسی، با اشاره مراجع تقلید و با توجه به فعالیت گروههای مختلف ضد شیعی (نظیر وهابیت و شکل گیری دوباره تشکیلات بهاییت در ایران) و تبلیغ اعتقادات این فرقهها علیه تشیع، فعالیت خود را گسترش داد.<\/h2>
منبع:ویکی پدیا<\/h2>
گروه تدریس و گروه نگارش که به استانداردسازی درجات و متنهای آموزشی میپرداختند. متنهای آموزشی حجتیه به صورت تایپ شده و پلی کپی به کلاسهای انجمن ارسال میشد. کلاسهایی که هر هفته در خانههای شخصی اعضا در سراسر کشور برگزار میشد. این جزوات تا یک هفته پس از توزیع بازیافت میشدند، در نتیجه برای بررسی تاریخ انجمن چیزی از آنها در دست نیست. به شاگردان نیز آموزش داده میشد که نباید جزوات را به دیگران نشان داده یا در مورد آنها با دیگران بحث کنند.<\/h2>
گروه سخنرانی تجمعهای هفتگی همگانی را در مکانهای مختلف سازمان میداد که سخنرانان آموزش دیده حجتیه در آنها به به بحث در مورد الهیات شیعی، انتقاد از نگرشهای بهایی و پاسخ به سؤالات میپرداختند. گروه تحقیق بازوی اطلاعاتی انجمن بود و در سه واحد عملیاتی جداگانه به عنوان ستون پنجم انجمن در بهائیت فعالیت میکرد و توانست با شکیبایی و به آرامی در سلسله مراتب مقامات بهائی نفوذ کند. به این ترتیب بدون آن که بهائیان متوجه شوند، تعدادی از اعضای حجتیه از برجسته ترین مبلغان بهایی شدند.<\/h2>
واحدهای خدماتی کوچکتری نیز در حجتیه وجود داشت. برای مثال اداره تماس با کشورهای خارجی، اداره کتابخانهها و بایگانی و اداره انتشارات.<\/h2>
متخصصان ارشد انجمن در هر یک از این گروهها در اصطلاح اعضای حجتیه با القاب مبارز، سخنران، مدرس و محقق مشخص میشدند. بیشتر اعضای اصلی حجتیه در جلسات هفتگی حداقل دو تا از وظایف ذکر شده را انجام میدادند. واکنش بهائیان به ظهور حجتیه اتخاذ یک وضعیت تدافعی و محتاطانه و خودداری از بحثها و رودرروییهای علنی بود. این پاسخ اعضای حجتیه را از مؤثر بودن رویکرد خود مطمئن کرد و تشویقی برای ادامه فعالیت آنها بود. سازمان به طور مداوم رشد میکرد و در ابتدای دهه در سراسر ایران و تعدادی از کشورهای همسایه مانند
پاکستان و هند گسترش یافت. در بخشهایی از ایران وسعت حجتیه توازنی با میزان تهدید بهائیت نداشت و این امر خشم و حسادت سازمانهای دیگر اسلامی را برانگیخت که قصد داشتند از موفقیتهای حجتیه الگو برداری کنند و یا برای استفاده از منبع اصلی عضوگیری حجتیه یعنی جوانان مذهبی مستعد با این انجمن در حال رقابت بودند.<\/h2>
از ابتدای دهه بسیاری از نخبگان آینده
انقلاب اسلامی از آموزشهای حجتیه بهرهمند شدند، معمولا به عنوان یک مرحله مقطعی در دوران رشد ایدئولوژیکیشان، در برنامههای عملی و آموزشی که توسط حجتیه ترتیب داده میشد. علاوه بر اهداف مشخص و تعریف شده حجتیه، حس فداکاری، تعهد و وفاداری همانند نوعی تعصب فرقهای نسل بعدی اعضای حجتیه را ترغیب میکرد. انجمن حجتیه در کنار مدرسه علوی علیاصغر کرباسچیان نشانگر تلاش اسلام شیعی سنتی برای خوگیری با دنیای مدرن پیرامون بودند و با بهرهگیری از منابعشان برای ترویج جهان بینی خود میکوشیدند.<\/h2>
جالب آنکه حجتیه در تلاش برای مقابله با بهائیت برخی از ویژگیهای بهائیان را تقلید کرد. مانند فعالیت محرمانه با مقید بودن به کارایی بوروکراسی ناشی از آن و دستیابی به ادبیات اصلی آن، ماهیت طبقاتی غیر مذهبی سازمان و استفاده از وسایل مدرن ارتباط جمعی. برای مثال مدتها پیش از افتتاح
حسینیه ارشاد نخستین سالن سخنرانی اسلامی مدرن در شمال تهران، حجتیه با برگزاری تجمعات عمومی نخستین سازمان اسلامی بود که منبر و قالی را با تریبون و صندلی عوض کرد. اعضای حجتیه برخلاف برادران مذهبی سنتی خود آراسته و مرتب بودند تا در دنیای آموزشی و حرفهای سکولار موفق باشند.<\/h2>
حجتیه به رهبری محمود حلبی توانست اجازه دریافت و استفاده از بخشی از
عشریهها (سهم امام) را از مراجع تقلید شیعه کسب کند.<\/h2>
فعالیت حجتیه از روزهای اول شکلگیری توجه
سازمان امنیتی رژیم پهلوی را برانگیخته بود. بر اساس اسنادی که پس از انقلاب منتشر شد، رهبری حجتیه تحت فشار قرار گرفته بود تا انجمن را به طور رسمی به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خیریه با نام «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» ثبت کند و قول دهد که از فعالیت سیاسی خودداری کند. تعهد اخیر پس از انقلاب نیز صورت گرفت.<\/h2>
پس از انقلاب <\/h2>
انقلاب اسلامی حجتیه را غافلگیر کرد. واکنش آغازین رهبری نسبت به انقلاب با بدگمانی و بدبینی همراه بود. این موضوع باعث ریزش بسیاری از نیروهای سازمان شد. با پیروزی انقلاب حجتیه به رهبری حلبی درصدد آشتیجویی با رهبری انقلاب برآمد اما مورد استقبال قرار نگرفت. امام
خمینی که پیش از این انجمن را تأیید کرده بود، اجازه? انتقاد علنی از ماهیت غیر سیاسی و گرایش محافظهکارانه انجمن در تفسیر اسلام را داد. نهایتا، پنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی خمینی در اشارهای تلویحی به انجمن آنها را به سرکوب خشونتبار تهدید کرد. پاسخ حلبی تعلیق کامل تمام فعالیتهای انجمن بود. بیانیه کوتاه حلبی که انحلال حجتیه را اعلام میکرد در ? فروردین ???? در روزنامهها به چاپ رسید. پس از آن جنبشی برای تصفیه وابستگان به حجتیه از نهادهای آموزشی، دانشگاهی و سیاستگذاری در سراسر ایران ایجاد شد.<\/h2>
دشمنی حلبی و خمینی به اختلاف آشکار آنان در مورد مفهوم
موعودگرایی در اسلام (مهدویت) بازمیگشت. تفسیر کاملا محافظهکارانه حجتیه از موعودگرایی را میتوان مشابه جهانبینی پیشاهزارهای در دنیای یهودی مسیحی دانست. آنها در حالیکه از تمرین زاهدانه و مشتاقانه انتظار ظهور منجی دفاع میکردند، انقلاب عملی برای تعجیل در ظهور مهدی یا هر اقدامی در جهت ساختن آرمانشهر نوید داده شده اسلامی را در غیاب شخص منتظَر نفی میکردند. از سوی دیگر فعالیت انقلابی امام خمینی گرایش پساهزارهای در مسیحیت و یهودیت را به ذهن متبادر میکند که از برعهده گرفتن نقش فعال در ایجاد جامعه عادل اسلامی پیش از ظهور مهدی دفاع میکند تا زمینه آمدن او را فراهم آورد. در این زمینه میتوان به رویدادی اشاره کرد که به خوبی این تمایز یاد شده را نشان میدهد: در ماههای آغازین پس از انقلاب، تجمع وابستگان حجتیه با شعار «مهدی بیا مهدی بیا» برگزار شد. در پاسخ هواداران امام خمینی در تجمعات خود این شعار را ساختند: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی، خمینی رو نگهدار».<\/h2>
در سالهای پس از پایان فعالیتهای حجتیه، در مورد منشأ، ماهیت و اهداف انجمن بحثهایی مطرح میشود که بسیاری از اوقات بیدقت و جانبدارانه هستند. منتقدان نامنصف در هر دو جناح چپ و راست با پراکندن افسانهها و
تئوریهای توطئه در مورد حجتیه به جا انداختن دیدگاهی اغراق آمیز و تحریف شده از میزان تأثیرگذاری و برنامههای حجتیه کمک کردند. سازمانها و اشخاص هوادار امام خمینی از جمله سپاه پاسداران و صادق خلخالی بارها به زنده بودن خط فکری جحتیه اشاره کره و آن را تهدیدی جدی برای نهضت انقلابی میدانستند. منتقدان سکولار از جمله حزب توده و متحدان ایدئولوژیک آن نیز مدعی بودند که با وجود سقوط آشکار محبوبیت حجتیه، آنها همچنان دلال واقعی قدرت در پشت صحنه هستند. آنها از واژه حجتیه به عنوان لقب هر آن که از نظر آنها مرتجع، مستبد و بورژوا به نظر میرسید استفاده میکردند و آن را عامل امپریالیسم در ایران پسا انقلابی میدانستند.<\/h2>
انجمن حجتیه ایجاد
حکومت اسلامی را تنها با حضور مهدی، امام دوازدهم شیعیان، میسر میدانست و همچنین نظریه ولایت مطلقه فقیه را مردود میدانست و بیان میکرد که ولایت مطلقه فقط به امام معصوم تعلق دارد به همین علت بین اعضاء انجمن و افرادی که به ولایت مطلقه معتقد بودند اختلافهای زیادی وجود داشت. البته انجمن به ولایت فقیه اعتقاد داشت و از مراجع تقلید تبعیت میکرد و تنها بحثش، در حدود اختیارات فقیه بود و نه اصل آن.<\/h2>
با بالا گرفتن اختلاف میان انجمن حجتیه و پارهای از ارگانها و نهادها،
آیت الله روحالله خمینی در یک سخنرانی در سال ???? خواهان انحلال انجمن حجتیه شد امام در پیامی که به «منشور روحانیت» معروف بود نوشت:<\/h2>
«... دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند!»
انجمن حجتیه در کنار کارهای تبلیغاتی خود بر ضد
بهاییت، به نقد عقاید آنها هم میپرداخت. این نقدها به گونههای مختلف و با در اختیار گذاشتن آنها در اختیار دیگران انتشار مییافته. محمد باقر نجفی در کتاب بهاییان خود از شیخ محمود حلبی بابت در اختیار گذاشتن اسناد ضد بهاییت تشکر کردهاست. <\/h2>
پس از ارتحال امام
خمینی در سال ???? و بازتر شدن فضای فرهنگی ایران، بار دیگر فعالیتهای این گروه آغاز شد. سالهای ابتدایی دهه ?? به تربیت نیروهای جدید این گروه گذشت و در اواخر دهه? ?? شمسی، با اشاره مراجع تقلید و با توجه به فعالیت گروههای مختلف ضد شیعی (نظیر وهابیت و شکل گیری دوباره تشکیلات بهاییت در ایران) و تبلیغ اعتقادات این فرقهها علیه تشیع، فعالیت خود را گسترش داد.<\/h2>
منبع:ویکی پدیا<\/h2>
واحدهای خدماتی کوچکتری نیز در حجتیه وجود داشت. برای مثال اداره تماس با کشورهای خارجی، اداره کتابخانهها و بایگانی و اداره انتشارات.<\/h2>
متخصصان ارشد انجمن در هر یک از این گروهها در اصطلاح اعضای حجتیه با القاب مبارز، سخنران، مدرس و محقق مشخص میشدند. بیشتر اعضای اصلی حجتیه در جلسات هفتگی حداقل دو تا از وظایف ذکر شده را انجام میدادند. واکنش بهائیان به ظهور حجتیه اتخاذ یک وضعیت تدافعی و محتاطانه و خودداری از بحثها و رودرروییهای علنی بود. این پاسخ اعضای حجتیه را از مؤثر بودن رویکرد خود مطمئن کرد و تشویقی برای ادامه فعالیت آنها بود. سازمان به طور مداوم رشد میکرد و در ابتدای دهه در سراسر ایران و تعدادی از کشورهای همسایه مانند
پاکستان و هند گسترش یافت. در بخشهایی از ایران وسعت حجتیه توازنی با میزان تهدید بهائیت نداشت و این امر خشم و حسادت سازمانهای دیگر اسلامی را برانگیخت که قصد داشتند از موفقیتهای حجتیه الگو برداری کنند و یا برای استفاده از منبع اصلی عضوگیری حجتیه یعنی جوانان مذهبی مستعد با این انجمن در حال رقابت بودند.<\/h2>
از ابتدای دهه بسیاری از نخبگان آینده
انقلاب اسلامی از آموزشهای حجتیه بهرهمند شدند، معمولا به عنوان یک مرحله مقطعی در دوران رشد ایدئولوژیکیشان، در برنامههای عملی و آموزشی که توسط حجتیه ترتیب داده میشد. علاوه بر اهداف مشخص و تعریف شده حجتیه، حس فداکاری، تعهد و وفاداری همانند نوعی تعصب فرقهای نسل بعدی اعضای حجتیه را ترغیب میکرد. انجمن حجتیه در کنار مدرسه علوی علیاصغر کرباسچیان نشانگر تلاش اسلام شیعی سنتی برای خوگیری با دنیای مدرن پیرامون بودند و با بهرهگیری از منابعشان برای ترویج جهان بینی خود میکوشیدند.<\/h2>جالب آنکه حجتیه در تلاش برای مقابله با بهائیت برخی از ویژگیهای بهائیان را تقلید کرد. مانند فعالیت محرمانه با مقید بودن به کارایی بوروکراسی ناشی از آن و دستیابی به ادبیات اصلی آن، ماهیت طبقاتی غیر مذهبی سازمان و استفاده از وسایل مدرن ارتباط جمعی. برای مثال مدتها پیش از افتتاح
حسینیه ارشاد نخستین سالن سخنرانی اسلامی مدرن در شمال تهران، حجتیه با برگزاری تجمعات عمومی نخستین سازمان اسلامی بود که منبر و قالی را با تریبون و صندلی عوض کرد. اعضای حجتیه برخلاف برادران مذهبی سنتی خود آراسته و مرتب بودند تا در دنیای آموزشی و حرفهای سکولار موفق باشند.<\/h2>حجتیه به رهبری محمود حلبی توانست اجازه دریافت و استفاده از بخشی از
عشریهها (سهم امام) را از مراجع تقلید شیعه کسب کند.<\/h2>فعالیت حجتیه از روزهای اول شکلگیری توجه
سازمان امنیتی رژیم پهلوی را برانگیخته بود. بر اساس اسنادی که پس از انقلاب منتشر شد، رهبری حجتیه تحت فشار قرار گرفته بود تا انجمن را به طور رسمی به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خیریه با نام «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» ثبت کند و قول دهد که از فعالیت سیاسی خودداری کند. تعهد اخیر پس از انقلاب نیز صورت گرفت.<\/h2>پس از انقلاب <\/h2>
انقلاب اسلامی حجتیه را غافلگیر کرد. واکنش آغازین رهبری نسبت به انقلاب با بدگمانی و بدبینی همراه بود. این موضوع باعث ریزش بسیاری از نیروهای سازمان شد. با پیروزی انقلاب حجتیه به رهبری حلبی درصدد آشتیجویی با رهبری انقلاب برآمد اما مورد استقبال قرار نگرفت. امام
خمینی که پیش از این انجمن را تأیید کرده بود، اجازه? انتقاد علنی از ماهیت غیر سیاسی و گرایش محافظهکارانه انجمن در تفسیر اسلام را داد. نهایتا، پنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی خمینی در اشارهای تلویحی به انجمن آنها را به سرکوب خشونتبار تهدید کرد. پاسخ حلبی تعلیق کامل تمام فعالیتهای انجمن بود. بیانیه کوتاه حلبی که انحلال حجتیه را اعلام میکرد در ? فروردین ???? در روزنامهها به چاپ رسید. پس از آن جنبشی برای تصفیه وابستگان به حجتیه از نهادهای آموزشی، دانشگاهی و سیاستگذاری در سراسر ایران ایجاد شد.<\/h2>
دشمنی حلبی و خمینی به اختلاف آشکار آنان در مورد مفهوم
موعودگرایی در اسلام (مهدویت) بازمیگشت. تفسیر کاملا محافظهکارانه حجتیه از موعودگرایی را میتوان مشابه جهانبینی پیشاهزارهای در دنیای یهودی مسیحی دانست. آنها در حالیکه از تمرین زاهدانه و مشتاقانه انتظار ظهور منجی دفاع میکردند، انقلاب عملی برای تعجیل در ظهور مهدی یا هر اقدامی در جهت ساختن آرمانشهر نوید داده شده اسلامی را در غیاب شخص منتظَر نفی میکردند. از سوی دیگر فعالیت انقلابی امام خمینی گرایش پساهزارهای در مسیحیت و یهودیت را به ذهن متبادر میکند که از برعهده گرفتن نقش فعال در ایجاد جامعه عادل اسلامی پیش از ظهور مهدی دفاع میکند تا زمینه آمدن او را فراهم آورد. در این زمینه میتوان به رویدادی اشاره کرد که به خوبی این تمایز یاد شده را نشان میدهد: در ماههای آغازین پس از انقلاب، تجمع وابستگان حجتیه با شعار «مهدی بیا مهدی بیا» برگزار شد. در پاسخ هواداران امام خمینی در تجمعات خود این شعار را ساختند: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی، خمینی رو نگهدار».<\/h2>در سالهای پس از پایان فعالیتهای حجتیه، در مورد منشأ، ماهیت و اهداف انجمن بحثهایی مطرح میشود که بسیاری از اوقات بیدقت و جانبدارانه هستند. منتقدان نامنصف در هر دو جناح چپ و راست با پراکندن افسانهها و
تئوریهای توطئه در مورد حجتیه به جا انداختن دیدگاهی اغراق آمیز و تحریف شده از میزان تأثیرگذاری و برنامههای حجتیه کمک کردند. سازمانها و اشخاص هوادار امام خمینی از جمله سپاه پاسداران و صادق خلخالی بارها به زنده بودن خط فکری جحتیه اشاره کره و آن را تهدیدی جدی برای نهضت انقلابی میدانستند. منتقدان سکولار از جمله حزب توده و متحدان ایدئولوژیک آن نیز مدعی بودند که با وجود سقوط آشکار محبوبیت حجتیه، آنها همچنان دلال واقعی قدرت در پشت صحنه هستند. آنها از واژه حجتیه به عنوان لقب هر آن که از نظر آنها مرتجع، مستبد و بورژوا به نظر میرسید استفاده میکردند و آن را عامل امپریالیسم در ایران پسا انقلابی میدانستند.<\/h2>انجمن حجتیه ایجاد
حکومت اسلامی را تنها با حضور مهدی، امام دوازدهم شیعیان، میسر میدانست و همچنین نظریه ولایت مطلقه فقیه را مردود میدانست و بیان میکرد که ولایت مطلقه فقط به امام معصوم تعلق دارد به همین علت بین اعضاء انجمن و افرادی که به ولایت مطلقه معتقد بودند اختلافهای زیادی وجود داشت. البته انجمن به ولایت فقیه اعتقاد داشت و از مراجع تقلید تبعیت میکرد و تنها بحثش، در حدود اختیارات فقیه بود و نه اصل آن.<\/h2>با بالا گرفتن اختلاف میان انجمن حجتیه و پارهای از ارگانها و نهادها،
آیت الله روحالله خمینی در یک سخنرانی در سال ???? خواهان انحلال انجمن حجتیه شد امام در پیامی که به «منشور روحانیت» معروف بود نوشت:<\/h2>
«... دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند!»
«... دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند!»
انجمن حجتیه در کنار کارهای تبلیغاتی خود بر ضد
بهاییت، به نقد عقاید آنها هم میپرداخت. این نقدها به گونههای مختلف و با در اختیار گذاشتن آنها در اختیار دیگران انتشار مییافته. محمد باقر نجفی در کتاب بهاییان خود از شیخ محمود حلبی بابت در اختیار گذاشتن اسناد ضد بهاییت تشکر کردهاست. <\/h2>پس از ارتحال امام
خمینی در سال ???? و بازتر شدن فضای فرهنگی ایران، بار دیگر فعالیتهای این گروه آغاز شد. سالهای ابتدایی دهه ?? به تربیت نیروهای جدید این گروه گذشت و در اواخر دهه? ?? شمسی، با اشاره مراجع تقلید و با توجه به فعالیت گروههای مختلف ضد شیعی (نظیر وهابیت و شکل گیری دوباره تشکیلات بهاییت در ایران) و تبلیغ اعتقادات این فرقهها علیه تشیع، فعالیت خود را گسترش داد.<\/h2>منبع:ویکی پدیا<\/h2>
موضوعات
غیرآرشیویها
-
همکاری پاره وقت
این حرفها حق نریمان پناهی نیست
حظور نریمان پناهی در میتینگ انتخاباتی محسن رضایی
خودکشی سیاسی
آقای رئیس جمهور ظهور منجی به تو ربطی نداره
حضور مدیر موسسه شهروند سالم در جشن پارسی بلاگ
اولویت جدیدحج تمتع
قبر امیرکبیر کجاست؟
اعزام جدیدعمره
سرماخوردگی بیماری شایع در میان عمره گزاران ایرانی
قرعه کشی عمره
زائران حج تمتع تا شهریور برای تحویل گذرنامه فرصت دارند
عدم الزام تزریق واکسن آنفلونزای نوع A
مهرماه آغاز ثبت نام اعزام دانشگاهیان به عمره
اجبارتزریق واکسن برای دریافت ویزا
[همه عناوین(280)][عناوین آرشیوشده]
پیوندها
پیوندهای روزانه
-
ناگفته هایی ازملاقات امام با شاه [212]
سریال موردعلاقه رهبری [497]
رهبری و شرط اجرای کنسرت [226]
ثبت نام افتخاری جهت بازسازی عتبات [124]
عکس بازیگر زیرآسمان شهر در تلویزیون آمریکا [568]
عکس احمدی نژادباهاشمی [336]
عکس فرزندمقام معظم رهبری باپدرزن [929]
مناظره احمدی نژادباخاتمی [741]
عکس/نگاه عجیب هاشمی رفسنجانی [676]
آداب سفر و زیارت عتبات عالیات [240]
دفاترمجازثبت نام کربلا [920]
با یک کلیک بریم امام رضا(ع) [589]
عکس تیراندازی رفسنجانی [1212]
غسالخانه [888]
[آرشیو(14)]